سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در بیان حکم ضدّ انتظار یعنى ناامیدى - انتظار

در بیان حکم ضدّ انتظار یعنى ناامیدى

سه شنبه 87 فروردین 6 ساعت 3:21 عصر

 

به نام خدا

 

 

 

در این باره مى‏گویم که ناامیدى بر چند گونه تصور مى‏شود؛
گونه اوّل: یأس و ناامیدى از اصل ظهور حضرت قائم‏علیه السلام به طور کلّى، و بدون شبهه همگى در حرام بودن آن اتّفاق نظر دارند، زیرا که ظهور و قیام حضرت قائم‏علیه السلام از ضروریات مذهب امامیه است، بلکه احتمال مى‏رود که از ضروریات دین اسلام باشد، چون که احادیث در این باره از حضرت رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله در حدّ تواتر، از طرق خاصّه و عامّه رسیده، بلکه علماى عامّه نیز به این امر اعتراف دارند و اختلاف در تعیین شخص او است و این‏که حالا وجود دارد یا نه، در مقابل آن‏هایى که قایل هستند که آن حضرت وجود خواهد یافت و متولّد خواهد شد.
بنابراین انکار آن به طور کلّى تکذیب پیغمبرصلى الله علیه وآله مى‏باشد. و شاهد بر آنچه یادآور شدیم این‏که مجلسى‏رحمه الله (1) .
از ابن ابى الحدید - که از بزرگان علماى عامّه است - حکایت کرده که گفته: البته که فرقه‏هاى مسلمانان اتّفاق دارند که دنیا و تکلیف پایان نخواهد یافت، مگر پس از آمدن مهدى‏علیه السلام
. گونه دوم: ناامیدى از ظهور حضرت قائم‏علیه السلام در مدّت معیّنى، برحسب پندارها و حدس‏ها، به این‏که مثلاً گفته شود: حضرت قائم - صلوات اللَّه علیه - تا پنجاه سال دیگر ظهور نخواهد کرد و لازمه این پندار آن است که در آن مدّت منتظر نباشد، و حال آن‏که از بررسى احادیثى که امر مى‏کند در هر صبح و شام منتظر باشیم، ظاهر مى‏شود که این‏گونه ناامیدى هم حرام باشد، زیرا که ظاهر امر وجوب است و ترک واجب قطعاً حرام است.
و امّا احادیثى که بر این مطلب دلالت دارد، قسمتى از آن‏ها گذشت و از آن جمله است: روایت حمّاد بن عثمان که در اقبال (2).
از امام صادق‏علیه السلام آمده که فرمود: و امر صاحب خود را شب و روز انتظار داشته باش، که خداوند هر روز در کارى است، هیچ کارى از کار دیگر او را مشغول نخواهد داشت، که در بخش ششم همین کتاب گذشت
. و نیز در بحار در حدیثى از مفضل بن عمر، از امام صادق‏علیه السلام آمده که فرمود: نزدیک‏ترین حالت بندگان نسبت به خداى - عزّوجلّ - و رضایت‏مندترین هنگام از آن‏ها زمانى است که حجّت الهى را نیابند و براى آن‏ها آشکار نشود و جایگاهش را ندانند، در حالى که در آن وضع مى‏دانند که حجّت خداوند باطل نگشته است، پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر فرج باشید... . (3)
و از جمله: همچنین در بحار از قمى، ضمن حدیثى از پدرش، از محمد بن الفضیل، از پدرش، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت کرده، تا آن‏جا که گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: فدایت گردم! پس کى این کار مى‏شود؟ فرمود: البته براى ما وقتى نسبت به آن تعیین نشده، ولى هرگاه چیزى را برایتان گفتیم، پس همچنان که گفتیم شد، بگویید: خدا و رسول او راست گفته‏اند.
و هرگاه برخلاف آن واقع شد نیز بگویید: خدا و رسولش راست گفتند، دو برابر پاداش خواهید یافت، ولى هرگاه احتیاج و فقر شدید شد و مردم یکدیگر را انکار کردند، در آن هنگام هر صبح و شام در انتظار این امر باشید. عرض کردم: فدایت گردم! احتیاج و فقر را دانستیم، امّا انکار مردم یکدیگر را چیست؟ فرمود: این‏که کسى به خاطر حاجتى نزد برادرش مى‏آید، پس به غیر از آنچه پیش‏تر با او برخورد مى‏کرد، با او دیدار مى‏نماید و سخن دیگرى جز آنچه قبلاً با او مى‏گفت از وى مى‏شود. (4)
مى‏گویم: مقصود از انتظار فرج در هر صبح و شام، آن است که هر وقتى که ممکن است آن فرج موعود در آن واقع شود، مى‏بایست انتظارش را کشید و بدون تردید وقوع این امر در تمام ماه‏ها و سال‏ها امکان دارد، به مقتضاى امر خداوندِ تدبیر کننده دانا، پس بر همه افراد خاص و عام واجب است منتظر آن باشند
. و از جمله: احادیث مستفیضى است که از تعیین کردن وقت ظهور نهى مى‏کند، که در همان عنوان، آن‏ها را خواهیم آورد، زیرا که مقتضاى نفى کردن ظهور در مدت معیّنى از سال‏ها و ماه‏ها خود وقت گذارى، به گذشت همان مقدار از زمان است و این به نصّ اخبار رسیده از امامان‏علیهم السلام حرام مى‏باشد و شاهد و مؤیّد این مطلب است گونه‏هایى از اخبار که از امامانِ معصوم‏علیهم السلام روایت گردیده است
. از جمله: روایاتى است که دلالت مى‏کند بر این‏که وقت ظهور آن حضرت‏علیه السلام از امور بدائیه است که ممکن است زودتر شود یا به تأخیر افتد، به مقتضاى حکمت خداوند دانا، چنان‏که مولایمان حضرت صادق‏علیه السلام در روایت حمّاد بن عثمان - که پیش‏تر گذشت - به این معنى اشاره فرموده و نیز احادیثى که بر آن دلالت داشت، پیش از این گذشت
. و از جمله: احادیثى است که در آن‏ها، مهیّا کردن اسلحه و مرابطه رائم امر گردیده، چون امر کردن به این دو کار با وجود ناامیدى از ظهور در مدّت معیّن بیهوده است و مانند این‏ها است آنچه از آثار انتظار در اخبار امر گردیده است
. و از جمله: آنچه در اصول کافى به سند خود، ضمن حدیثى آورده که: یقطین به پسرش على بن یقطین گفت: چگونه است که آنچه درباره ما حکومت بنى العباس گفته شده بود واقع گردید و آنچه درباره حکومت حق شما گفته شده انجام نگرفت؟ على گفت: البته آنچه درباره ما و شما گفته شده، هر دو از یک منبع به شما گفته شد و همان‏طور هم که گفته بودند انجام یافت، ولى امر ما هنگامش نرسیده، پس با امیدها دلگرم شدیم. و اگر به ما مى‏گفتند: این امر تا دویست تا سیصد سال دیگر تحقّق نخواهد یافت، البته دل‏ها قساوت مى‏گرفت و عموم مردم از اسلام بر مى‏گشتند، ولى مى‏گفتند: به زودى این امر واقع مى‏گردد و خیلى نزدیک است، تا دل‏ها با هم اُلفت گیرد و گشایش نزدیک گردد. (5)
و در بحار (6) به نقل از دو کتاب غیبت نعمانى و غیبت طوسى مثل این حدیث را روایت آورده است. و در کتاب علل الشرایع به سند خود، به طور مرفوع از على بن یقطین روایت کرده که گفت: به حضرت ابوالحسن موسى بن جعفرعلیهما السلام عرض کردم: چرا آنچه از ملاحم پیش‏گویى‏ها درباره شما روایت شده، آن طور که روایت آمده واقع نمى‏گردد و آنچه در مورد دشمنانتان روایت گردیده، درست مى‏آید؟ فرمود: آنچه درباره دشمنانمان صادر گشت از حقّ بود، پس همان‏طور که گفته شده بود، پیش آمد، ولى شما با آرزوها دلگرم شدید و تعلُّل کردید، پس براى شما این چنین بیان شد
. و از جمله: در غیبت نعمانى روایت مسندى از ابوالمرهف آمده که امام صادق‏علیه السلام فرمود: محاضیر هلاک شدند. راوى گوید: عرضه داشتم: محاضیر چیست؟ فرمود: عجله کنندگان و نزدیک شمارندگان نجات یافتند... . (7)
و نیز در همان کتاب به طور مسند، از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت آمده که فرمود: »هَلَکَ أَصْحابُ الَمحاضِیرِ وَنَجَى المُقَرَّبُونَ«؛ شتابزدگان هلاک شدند و نزدیک شمارندگان نجات یافتند... . (8)
چون ظاهر آن است که مقرِّبون به کسر راء باشد، یعنى مؤمنانى که منتظرند و ظهور آن حضرت‏علیه السلام را نزدیک مى‏دانند و همواره انتظارش را مى‏کشند. و مؤیّد این مطلب است آنچه در دعاى عهد آمده، که از امام صادق‏علیه السلام روایت شده: آنان ]مخالفان[ آن را بعید مى‏پندارند و ما فرج و ظهور را نزدیک مى‏دانیم... . (9)
و از جمله این‏که: یکى از حکمت‏هاى مخفى داشتن وقت ظهور آن حضرت، این است که مؤمنین در تمامى اوقات و همه سال‏ها در انتظار آن به سر برند، چنان‏که در حدیث ابن یقطین به این معنى اشاره شده است، در آن دقّت کن
. و از جمله: روایاتى است که دلالت دارد بر این‏که ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه علیه - همان ساعت است که دانستن وقت آن به خداوند - جلّ جلاله - اختصاص دارد، چنان‏که گذشت
. و از جمله: روایاتى است که دلالت دارد بر این‏که ظهور آن حضرت‏علیه السلام به طور ناگهانى انجام مى‏شود، مانند فرموده آن حضرت در توقیعى که در احتجاج روایت آمده است: به درستى که امر ما ناگهانى پیش مى‏آید، هنگامى که توبه، کسى را سود ندهد... . (10)
و روایتى که از پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله آمده که فرمود: مهدى از ما است خداوند امرش را یک شبه اصلاح خواهد فرمود. و روایت دیگرى که از پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله آمده که فرمود: او همچون شهاب فروزانى خواهد آمد. و روایت نبوى دیگر که در حدیثى از حضرت امام رضاعلیه السلام در کتاب »کمال الدین« آمده که به پیغمبرصلى الله علیه وآله عرض شد: یا رسول اللَّه! قائم از فرزندان شما کى خروج خواهد کرد؟ فرمود: مَثَلِ او همچون ساعت قیامت است که آن را در وقت خود کسى جز او خداى - عزّوجلّ - ظاهر و روشن نکند، شأن آن در آسمان‏ها و زمین سنگین است، شما را نیاید جز ناگهانى. (11)
و در اصول کافى از حضرت امام رضاعلیه السلام روایت شده که فرمود: هرگاه پیشواى شما دانش شما از شما برداشته شد، پس از زیر پاى خود منتظر فرج باشید. (12)
مى‏گویم: ظاهراً فرموده آن حضرت‏علیه السلام: از زیر پاى خود منتظر فرج باشید. کنایه از ظهور امام عصر - عجّل اللَّه فرجه الشریف - به طور ناگهانى است، بنابراین واجب است در زمان غیبتش در هر حالى که احتمال مى‏رود با پیروزى ظهور کند، انتظارش را کشید.
اگر بگویید: این‏که ظهور آن حضرت‏علیه السلام ناگهانى باشد، با آنچه در احادیث مستفیض بلکه متواتر معنوى آمده مبنى بر این‏که: علامت‏هاى حتمى خواهد داشت که براى همه مردم معلوم خواهد شد - مانند سفیانى و صیحه آسمانى و کشته شدن نفس زکیّه - منافات دارد؟ مى‏گویم:
اوّلاً؛ انتظار لوازم ظهور در حقیقت انتظار خود آن است، پس چون به راستى دانستى که ظهور آن حضرت بعد از آشکار شدن نشانه‏هایش خواهد بود، جز این نیست که منتظر پدیدار شدن آن نشانه‏ها خواهى بود، چون آن علامت‏ها نشانه ظهور حضرت قائم‏علیه السلام مى‏باشند. خلاصه این‏که انتظارى که در اخبار به آن امر گردیده؛ انتظار ظهور مولایمان است با هر چه از علامت‏ها و آثار دارد و این بر اهل بصیرت روشن است و براى توضیح بیشتر مثالى مى‏آوریم: اگر زمامدار قدرتمندى به تو وعده بدهد که در یکى از روزهاى هفته به منزلت خواهد آمد، آیا از همان آغاز هفته با فراهم کردن وسایل پذیرایى و زینت منزل و فرش و اثاثیه مناسب، منتظر آمدنش نخواهى بود؟! به طورى که هرگاه در یکى از آن روزها بر منزل تو وارد گشت، موجبات احترام را فراهم آورده باشى و در شمار خطاکاران قرار نگیرى؟! با این‏که قطعاً مى‏دانى که آمدن او نشانه‏هاى خبر دهنده و علامت‏هاى آشکار کننده‏اى دارد، ولى چون آشکار شدن آن نشانه، از آمدنش جدا نیست، منتظر او خواهى شد با همه لوازمى که پیش از آن حاصل خواهد گشت
. ثانیاً؛ ظاهر اخبار متعددى که از امامان‏علیهم السلام روایت آمده آن است که: تمام آن آثار در یک سال واقع مى‏شوند، پس واجب است مؤمنِ منتظِر در طول سال آماده ظهور مولایش باشد، چون احتمال دارد این امر در آن سال وقوع یابد، بلکه از چند روایت ظاهر مى‏شود که آن علامت‏ها نزدیک به هم واقع مى‏شوند
. در مورد سفیانى؛ در بحار از حضرت سید العابدین على بن الحسین‏علیهما السلام آمده که در بیان علائم ظهور حضرت قائم‏علیه السلام فرمود: پیش از خروج اوعلیه السلام، خروج مردى به نام عوف سلمى در سرزمین جزیره خواهد بود، که پناه‏گاهش تکریت و کشته شدنش در مسجد دمشق واقع مى‏گردد، سپس خروج شعیب بن صالح از سمرقند پیش مى‏آید، آن‏گاه سفیانى ملعون از وادى یابس خروج مى‏کند و او از فرزندان عتبة بن ابى سفیان است و چون سفیانى آشکار شود، مهدى‏علیه السلام مخفى مى‏گردد، سپس بعد از آن خروج خواهد فرمود. (13)
مى‏گویم: از این حدیث استفاده مى‏شود که ظهور حضرت قائم‏علیه السلام مقارن خروج سفیانى، یا نزدیک به آن خواهد شد و این منافات ندارد با آنچه در روایات متعددى وارد شده، که مدّت حکومت سفیانى هشت ماه خواهد بود و آنچه وارد شده که خروج سفیانى پیش از قیام قائم‏علیه السلام خواهد بود، زیرا که منظور از قیام قائم‏علیه السلام در این روایت، خروج آن حضرت به طور علنى و آشکارا در بیت اللَّه الحرام و ظهور شریفش براى خاصّ و عامّ مى‏باشد، که روایاتى دلالت دارد بر این‏که آن حضرت‏علیه السلام ظهورهاى متعددى پیش از این ظهور تامّ خواهد داشت که تاریکى غیبت برطرف خواهد گشت و براى عموم مردم آشکار خواهد شد، چنان‏که پیش‏تر نیز به این مطلب اشارت رفت
. و امّا در مورد کشته شدن نفس زکیّه؛ در کتاب کمال الدین از امام صادق‏علیه السلام روایت آمده که فرمود: بین خروج قائم آل محمدعلیهم السلام و کشته شدن نفس زکیّه، جز پانزده شب نخواهد بود. (14)
گونه سوم: ناامید بودن از نزدیکى زمان فرج و ظهور آن حضرت - صلوات اللَّه وسلامه علیه - مى‏باشد، یعنى این‏که احتمال نزدیک بودن آن را نفى نماید، چنان‏که حال بعضى از اهل زمان ما است، آنان که عقاید و باورهاى خود را بر حدس و گمان و تخمین بنا مى‏کنند و ظاهر از دلایل، حرام بودن این‏گونه ناامیدى نیز مى‏باشد، به همان دلیل‏هایى که در گونه دوم آوردیم، زیرا که از اخبار روایت شده از امامان‏علیهم السلام چنین استفاده مى‏شود که بدین جهت وقت ظهور بر مؤمنین مخفى مانده، تا در تمامى زمان‏ها و سال‏ها منتظرش باشند، هرچند که حکمت‏هاى دیگرى نیز براى آن هست و خداوند حقایق امور را مى‏داند
.


نوشته شده توسط : منتظر

نظرات ديگران [ نظر]